تعريف حق:

توانايي و امتيازي كه قانون به اشخاص مي‌دهد تا بتوانند نيازهاي روزمرة خود را برآورده سازند.

كلاً حق بر دو دسته است:

مالي: هدف آنها تأمين نيازهاي مالي است مثل حق مالكيت.

غيرمالي: هدف آنها تأمين نيازهاي غير مالي و عاطفي است مثل حق زوجيت.

تفاوت حقوق مالي و غير مالي:

1- حقوق مالي قابل ارزيابي و تقويم و تبديل به پول هستند ولي حقوق غير مالي قابل ارزيابي و تقويم و تبديل به پول نيستند.

2- حقوق مالي قابل اسقاط هستند ولي حقوق غير مالي قابل اسقاط نيستند.

3- حقوق مالي اصولاً قابل نقل و انتقال هستند.

نكته: حق شفعه قابل نقل و انتقال ارادي نيست ولي قابل نقل و انتقال قهري است (ماده 823 ق. مدني).

خيارات اصولاً قابل نقل و انتقال قهري هستند مگر در مورد خيار مجلس (كه با فوت يكي از طرفين، از بين مي‌رود زيرا مانند انفصال و جدايي طرفين عقد است) خيار شرط به قيد مباشرت ماده 446 ق. مدني و خيار شخص ثالث ماده 447 ق. مدني.

4- حقوق مالي از سوي بستانكاران قابل بازداشت است ولي حقوق غير مالي از سوي بستانكاران قابل بازداشت نيست.

نكته: گاهي اتفاق مي‌افتد كه حقوق مالي و غيرمالي با يكديگر مرتبط باشند و در ميان آنها تداخل صورت گيرد مثل حقوق خانواده مثل زوجيت و توارث بين زوجين مثل حق بنوّت و حق نفقة پدر، مثل حق مولف كه داراي دو جنبه مالي و غيرمالي است.

حقوق مالي:

اقسام حقوق مالي يا حقوق داخل در دارايي: 1- حق عيني  2- حق ديني

 

1- حق عيني:

حقي است كه به طور مستقيم و بي واسطه نسبت به يك شيء ايجاد مي‌شود.

حق عيني اصلي يا مستقل:

دارندة حق مي‌تواند به طور مستقل از شيء به صورت كامل يا ناقص استفاده كند.

 

حق تبعي يا وابسته:

عبارتست از حق عيني كه وابسته به چيزي است مثلاً وثيقة عيني (يكي از اقسام آن رهن است) كه وابسته به دين است يعني طلبكار به واسطة دين مديون بر يكي از اعيان حق عيني تبعي پيدا مي‌كند.

2- حق ديني يا حق شخصي:

حقي است كه يك شخص روي شخص ديگر دارد يعني همان رابطة طلبكار و بدهكار است كه به موجب آن طلبكار مي‌تواند انجام كاري را از بدهكار مطالبه كند.

حق ديني 3 عنصر دارد.     1- داين يا طلبكار

                2- مديون يا بدهكار

                3- دين يا تعهد از طرف بدهكار و طلب از طرف طلبكار